هرچند بی ربط ولی اینبار پستی رو می زنم که واقعا ناحودآگاه بود ...
نه...
نتونستم جلوی خودمو بگیرم....
لطفا ببین....
...
آقای شهردار این تصاویر را دیده اید؟
در خبرها آمده بود که شهردار محترم تهران مبلغ 3 میلیارد تومان را برای بازسازی لبنان اختصاص دادن.
آقای شهردار این تصاویر را قبلا دیده اید؟
تصاویر کودکانی که بخاطر آتش سوزی در مدرسه و به خاطر نبود بخاری گازی و امکانات گرمایشی مناسب به این شکل افتادن ...
آیا ما کم حافظه شده ایم؟ آیا جناب شهردار یادی از این عزیزان کرده اند؟
آیا کمک به مردم روستایی و به دور از امکانات مملکت خودمون از بذل بخشش برای کشورهای دیگه واجب تر نیست؟
و خیلی پرسش های بی پاسخ دیگه ...
.....
نرگس برای عکاس نمیخندد
برق نگاه معصومشان با قابهای چوبی در دست که در آن چهرههایی متفاوت از تصویر فعلیاشان را نشان میداد، آتش به دلمان زد.
عمق نگاه نافذشان شرمسارمان کرد که چرا نباید یک بخاری استاندارد در کلاسشان میبود، و انگشتهای ذوب شده نرگس در کنار کتاب فارسی کلاس سوم ما را ناخودآگاه به یاد حسنک کجایی، تصمیم کبری، روباه و خروس و دهها درس خاطرهانگیز دیگر این دوره انداخت.
نمیدانیم وقتی به درس پترس فداکار میرسند، چه تصویری از انگشت پترس در ذهنشان شکل خواهد گرفت و حتی نمیدانیم آیا به خاطر گرمی مشعل دهقان فداکار، او را دوست میدارند.
دخترکان و پسرکانی با قابهای بزرگ در دست که حسرت و رنج در چشمانشان موج میزند، بچههایی که رنگ نداشته دیوار خانهاشان حکایت از جیب خالی والدینشان برای هزینههای سرسامآور درمان دارد و نمیدانیم چرا تا به امروز گرههای چروک چهرههایشان که قرار بود ترمیم شوند، هنوز باز نشده است و این پرسش که آیا در میان سیل پزشکان این مرز و بوم کسی حاضر است با ظرافت انگشتانش مرهمی برای صورتکان این بچهها باشد، ما را به خود مشغول کرده است.
نرگس در روستایشان میماند، به دنبال مرغ خانهاشان میدود تا شاید با سر و صدای مرغ و خروسهای خانه بتواند اندکی خود را تخلیه کند.
نرگس در کنار دیگر بچههای قربانی غفلت ما در کنار بچههای روستا برای گرفتن یک عکس حاضر میشود اما او برای عکاس نمیخندد.
نرگس دفتر مشقش را باز میکند، به زحمت و با کمک دست دیگر مداد سیاه را در دست میگیرد و در سطر اول مینویسد: ای کاش کلاسمان آتش نمیگرفت
پ.ن : خیلی از دوستان عنوان داشتن که میخوان به هر شکل ممکن به این عزیزان کمک کنند من اطلاعات کاملی ندارم از این عزیزان اما شاید اطلاعات زیر به کمک تون بیاد:
این کودکان ساکن روستای درودزن مرودشت از توابع شیراز و استان فارس هستند
خبرگزاری فارس تا حدودی پی گیر این قضیه بوده که آقای فرامرز میر احمدی خبرنگار فارس این تصاویر رو تهیه کردن
امیل تماس با خبرگزاری فارس Info@farsnews.ir
لینک های مرتبط
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8609120495
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8609130176
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8609130145
http://www.farsnews.com/imgrep.php?nn=8609120590
اصل مطلب از....:
http://floppy98.blogspot.com:80/2008/05/blog-post.html
در این وبلاگ میتونین نظر خوانندگان این پست رو بخونید.....
منتظر نظرهاتون هستم.....
.......
یا حق....
وبلاگی که معرفی میکنم وبلاگیست که هم جهت با موضوع وبلاگ من فعالیت می کند ...
اگه دنبال تحقیقی پیچیده تر و باز شدن بیشتر موضوع بحثمون هستید حتما یه سر به اینجا بزنید ...:
ایرنا : 26 فروردین 1383 برابر با 14 آوریل2004
یک شی نورانی بار دیگر سه شنبه شب در ارتفاع پائین در ضلع جنوبی شهر گنبدکاووس دیده شد. به گفته منابع مردمی ، این شی از ساعت 20 تا22 و30 دقیقه در آسمان ظاهر شده و رنگ هاى مختلف از خود انعکاس می داد. این شی نورانی ، کم کم در آسمان ناپدید شد. دوشنبه شب نیز یک شی نورانی در ارتفاع پایین در ضلع جنوبی شهر گنبدکاووس مشاهده شده بود. "ایرنا" گزارش داده بود که این شی به مدت 90 تا120 دقیقه در آسمان ظاهر شده و رنگ هاى مختلف از خود انعکاس می داد. از این شی نورانی ، دو نور جدا شده و کم کم در آسمان ناپدید شد»
25 و 26 فروردین ماه 1383
خبرگزاریها خبر مشاهده شی ناشناس نورانی را در آسمان مشکین شهر و اردبیل دادند بلافاصله صدا و سیما تصاویری که توسط یک دوربین آماتوری از این اجرام تهیه شده بود منتشر ساخت و بدین ترتیب موج جدید آغاز شد خبرگزاری ایرنا در کمتر از 72 ساعت بیش از 6 خبر از رویت این اجرام در آسمان شهرهای مختلف ایران از مشکین شهر و اردبیل گرفته تا گنبد کاووس و تبریز و اراک و اشنویه و سنندج و ... منتشر کرد.
تاریخ انتشار گزارش :31 اگوست 1977
ساعت 12:30 نیمه شب روز 19 سپتامبر سال 1976 تلفنهایی از منطقه شمیرانات به نیروی هوایی ارتش ایران زده می شود و طی آن گزارش رویت یک شی پرنده ناشناس در افق شمالی گزار ش می شود. دقایقی بعد برج مراقبت فرودگاه مهرآباد تهران حضور این جرم را در رادار خود تایید می کند و بلافاصله یک فروند هواپیمای شکاری به تعقیب آن بر می خیزد با نزدیک شدن هواپیما به این جرم سیستم رادیویی هواپیما از کار می افتد و جنگنده دوم به هوا بر میخیزد اما او نیز نمی تواند علی رغم مانورهای پیچیده پروازی به او نزدیک شود در پایان تعداد این اشیا از یک مورد به سه مورد افزایش یافته و سپس ناپدید می شوند.