ناشناخته های فرازمینی = U.F.O... بشقاب پرنده ها...دوایر گندم

برای ادامه کار وبلاگ نیاز به انتقدات و نظرات و پشتیبانیتان داریم

ناشناخته های فرازمینی = U.F.O... بشقاب پرنده ها...دوایر گندم

برای ادامه کار وبلاگ نیاز به انتقدات و نظرات و پشتیبانیتان داریم

۴۸- آیا می توان موجودات فضایی را خالق جهان و انسان دانست؟ :

 

    آیا می توان موجودات فضایی را خالق جهان و انسان دانست؟ :

 

کی از احتمالاتی که در این میان مطرح شده است آن است که شاید موجوداتی فضایی که از

شعور بالایی برخوردارند و از چشم ما پنهانند آفریده باشند و...

سرشت خداجوی بشر، از دیرباز او را به اندیشیدن دربارهٔ آفریدگار هستی وا داشته است. عقل

بشر به عنوان حجتی باطنی، همواره در تکاپو بوده است تا بتواند به راز آفرینش و ویژگیهای

آفریدگار پی ببرد، اما گاهی راه را به خطا رفته است و گاهی – با کمک فرستادگان خدا – هدف را

یافته و به مقصد رسیده است. گاه ستارگان و یا خورشید را آفریدگار خود دانسته و گاه بشری چون

خود را و ... .

یکی از احتمالاتی که در این میان مطرح شده است آن است که شاید موجوداتی فضایی که از

شعور بالایی برخوردارند و از چشم ما نهانند، ما را آفریده باشند. بررسی این احتمال – مانند هر

احتمال دیگری – جز با پیمودن روشهای منطقی و بهرهگیری از برهان و دلیل، امکان ندارد. پس

برای آن که بدانیم چنین موجوداتی – بنابر فرض – آفریدگار ما هستند یا نه، ناگزیر باید مقدماتی را

مورد توجه قرار دهیم:

۱) تعریف چند اصطلاح

هر مفهومی نسبتی با وجود دارد که از این سه حالت خارج نیست:

الف) آن مفهوم «باید» وجود داشته باشد؛ یعنی اتّصاف آن به وجود «ضروری» است و محال است

که وجود نداشته باشد. در فلسفه به چنین مفهومی «واجبالوجود بالذات» گفته میشود؛ یعنی

چیزی که ذاتاً واجب است وجود داشته باشد.

ب) آن مفهوم «میتواند» وجود داشته باشد؛ یعنی اتصاف آن به وجود «ممکن» است، اما ضروری

نیست و نبودنش محال نیست. به دیگر سخن، هم میتواند وجود داشته باشد. و هم میتواند وجود

نداشته باشد، و از بودن یا نبودنش محالی لازم نمیآید. ارتباط چنین مفهومی با وجود، گسسته و

جدا شدنی است. به چنین مفهومی در اصطلاح «ممکنالوجود» میگویند.[۱][۱]

ج) آن مفهوم «نمیتواند» وجود داشته باشد؛ یعنی اتصاف آن به وجود «محال» است. چنین

مفهومی هرگز وجود نخواهد داشت و در اصطلاح «ممتنعالوجود بالذات» نامیده میشود.[۲][۲]

برای درک بهتر این سه نسبت و معنای این سه اصطلاح به این مثال؛ توجه کنید:

«شیرینی و شکر» همانند «وجود و واجبالوجود» فرض میشوند؛ چرا که شیرینی هرگز از شکر جدا

نمیشود و همواره همراه اوست. نمیتوان شکر غیر شیرین را تصور کرد؛ چون اگر شیرین نباشد،

دیگر شکر نیست.

«شیرینی و آب» را نیز میتوان همانند «وجود و ممکنالوجود» فرض کرد، به این بیان که آب، هم

میتواند شیرین باشد و هم می­تواند شیرین نباشد؛ یعنی هم تصور آب شیرین شدنی است و هم

آب غیر شیرین، و هیچ نسبت ضرورتی بین آب و شیرینی وجود ندارد.

«شکر و شوری» نیز همانند «ممتنعالوجود و وجود» فرض میشود، به این بیان که هرگز شکر شور

نخواهد بود و محال است که شکری شور باشد؛ چنان که «ممتنعالوجود» هرگز «موجود» نخواهد

شد.[۳][۳]

۲) ویژگیهای «واجبالوجود بالذات»

پس از تعریف کلی واجبالوجود، برای آشنایی بیشتر لازم است به برخی از ویژگیهای آن نیز توجه

کنیم:

الف) وجودش از دیگری نیست، بلکه از خود اوست؛ چرا که معنای وجوب ذاتی این است که

آفرینندهای به او وجود نبخشیده باشد، وگرنه باید آن را «وجوب بالغیر» خواند که با ممکنالوجود

قابل جمع شدن است. پس وجود «واجبالوجود» از ذات خود اوست و نه از دیگری.[۴][۴]

ب) «مرکب» نیست؛ یعنی از اجزای مختلف تشکیل نشده است؛ چرا که هر مرکبی به اجزای

تشکیل دهندهٔ خود نیازمند است، حال آن که «واجبالوجود بالذات» به هیچ چیز نیازمند و محتاج

نیست.

ج) تمام حقیقت و «اِنّیّت» او، همان وجود اوست و او چیزی جز وجود نیست؛ چرا که اگر ماهیتی

برای آن فرض کنیم، باید بگوییم: وجود بر آن ماهیت عارض شده شده است و صفت آن واقع شده

است، لازمهٔ این جمله آن است که وجود او محتاج ماهیت باشد؛ چرا که هر صفتی به موصوف خود

محتاج است. حال آن که واجب الوجود نیازمند هیچ چیزی نیست. از اینها گذشته، ماهیت مفهومی

است که از موجودات محدود و معلول انتزاع میشود، ولی واجبالوجود، نامحدود است و معلول هیچ

 علتی نیست، بلکه خود علت چیزهای دیگر است.[۵][۵]

د) واجب الوجود یکی بیشتر نیست. از آنجا که صرافت وجود (ویژگی ج) مساوی با کمال محض

است و لازمهٔ آن نامحدود بودن در وجود است، جایی برای واجب الوجود دیگر (یعنی وجود مستقل

دیگر) باقی نمیماند،[۶][۶] پس محال است که بیش از یک واجب الوجود داشته باشیم.

۳) ویژگیهای ممکن الوجود

الف) ذات «ممکن الوجود» نه اقتضای وجود دارد و نه اقتضای عدم؛ چرا که اگر ذاتاً مقتضی وجود

باشد، واجب الوجود خواهد بود، و اگر ذاتاً مقتضی عدم باشد، ممتنع الوجود خواهد بود، پس در هر

دو صورت «ممکن الوجود» نخواهد بود.[۷][۷]

ب) «امکان ذاتی» وصف جدایی ناپذیر آن است و هرگز از آن منفک نخواهد شد.[۸][۸]

ج) امکان ذاتی، سبب نیاز ممکن به علت است و چون این سبب همواره همراه اوست، پس

همواره به علت نیازمند است؛ هم در اصل وجود خویش (پیدایش) و هم در بقا و استمرار خویش

(بْوِش).[۹][۹]

حال با توجه به این سه مقدمه، میتوانیم پاسخی در خور برای پرسش آغازین خود بیابیم.

موجودات فضایی که در پرسش فرض شدهاند از دو حال خارج نیستند:

الف) واجب الوجود بالذات هستند. ب) ممکن الوجود هستند؛ چه مادی باشند و چه غیر مادی

(هرچند «فضایی» بودن آنها حکایت از مادی بودنشان میکند).

در فرض الف اگر بگوییم چندین واجبالوجود داریم، با ویژگی چهارم واجب الوجود منافات دارد؛ چرا که

واجب الوجود یکی بیشتر نیست و حقیقتاً واحد است. و اگر بگوییم این واجب الوجود مفروض یکی

بیشتر نیست، همان یک واجب خالق و‌آفریننده جهان خواهد بود و ما تنها نام آن را «موجود

فضایی» نهادهایم وگرنه جز همان خدای آشنای ذهن ما نیست.

اما در فرض ب که موجود فضایی، ممکن الوجود باشد، خود نیازمند علت است؛ چرا که یکی از

ویژگیهای جدایی ناپذیر ممکن الوجود آن است که در وجود خود مستقل نیست و همواره نیازمند

علت دیگری است و هرگز مختار نیست تا چیزی را بیافریند و اگر هم بر فرض چیزی را آفریده باشد و

بتوانیم نام «آفریننده» را بر آن بگذاریم، خالق و آفریدگار اصلی، فرد دیگری است؛ چرا که خود این

هم آفریدهٔ موجود دیگری است. این سخن را میتوان این گونه شرح داد که هرگاه موجودی که خود

مخلوق است در پدید آوردن موجود دیگری مؤثر باشد، باید علت اصلی را همان آفریدگار واجب

الوجود بدانیم که این خلق، جلوهای از خالقیت اوست که به اذن و خواست او واقع شده است،

پس چنین موجودی خلقت استقلالی ندارد.[۱۰][۱۰]

این که میگوییم تنها خداوند در افعال خود مستقل است، از آن جهت است که خداوند کمال مطلق

است و هیچ نقص و نیاز و محدودیتی در ذات او راه ندارد. حال اگر بخواهیم چنین فرض کنیم خداوند

در یکی از افعال خود – مانند خلقت انسان – به موجود دیگری نیازمند باشد – مثلاً به موجودات

فضایی -، این فرض با کمال مطلق خداوند سازگار نیست. پس هر موجودی غیر از خداوند، در افعال

خود محتاج خداست ولی خدا محتاج دیگری نیست. از اینرو نمیتوان گفت که موجود دیگری – مثلاً

یک موجود فضایی – شریک و همکار خداوند در امر آفرینش است، نهایت این که موجودات دیگر به

اذن خداوند میتوانند وسیلهای برای انجام کاری قرار گیرند وگرنه در افعال خود استقلال ندارند؛ چرا

که افعال آنها توابع و آثار ذاتشان است و چون ذات آنها مستقل نیست، افعالشان نیز مستقل

نخواهد بود.[۱۱][۱۱]

● نکته:

با توجه به این سخن، این سؤال مطرح میشود که: رابطهٔ رفتار و کردار ما با خداوند چگونه است؟

اگر ما در افعال خود مستقل نیستیم، چگونه آنها منسوب به ما هستند؟ آیا میتوان این افعال را به

خداوند نسبت داد؟ فیلسوفان معتقد بودند که هر پدیدهای را – و حتی افعال اختیاری انسان را –

میتوان به خداوند استناد داد و توجیه آن را هم «علهٔ العلل» بودن خداوند میدانستند؛ یعنی چون

خداوند علت همهٔ علتهاست، پس هر چیزی که معلول چیز دیگری قرار گیرد، در حقیقت معلول

خداوند نیز هست، اما حکیم سرشناس، ملاصدرای شیرازی، این رابطه را به گونهای دیگر تبیین

کرده است که کاملتر از این بیان است. او معتقد بود که چون همهٔ علتهایی که واسطه قرار میگیرند

تا پدیدهای حاصل شود، خود معلول خداوند متعال هستند و هیچگونه استقلالی ندارند، پس

سرچشمهٔ هر وجودی، خداوند است و موجودات دیگر همگی «مجرای» فیض وجود هستند و هر

کدام در مرتبهٔ خود نقش یک واسطه را بازی میکنند تا فیض وجود که از خداوند سرچشمه گرفته

است، به مخلوقات دیگر که در مرتبهٔ پایینتر هستند برسد.[۱۲][۱۲]

پس موجودات واسطه، هرچه باشند، مجرای فیض از سوی خداوند هستند؛ چه موجودات فضایی

باشند و چه غیر فضایی، و هرگز در آفرینش خود استقلال ندارند؛ همانگونه که مادر فرزند خود را

نمیآفریند، بلکه واسطهای از سوی خداوند است تا فیض وجود از طریق مادر به فرزند برسد و او پای

در عرصهٔ وجود بگذارد. موجودات فضایی نیز، اگر نقشی در آفرینش آدمی داشتند، بیش از نقش یک

واسطه و مجرای فیض نبود. و چنان که خداوند خود فرموده است:

«الله خالق کل شیءٍ و هو علی کل شیءٍ وکیل؛ خداوند آفرینندهٔ همه چیز است و او بر همه چیز

نگاهبان است.»[۱۳][۱۳]

  
 

 

 

 

  توحیدی

[۱][۱]. البته بد نیست بدانید که گاهی منظور از ممکنالوجود، «موجود نیازمند» است؛ یعنی

امکان را به معنای «امکان وجودی» اراده میکنند که همان معنای تعلّق به علت و نیاز داشتن به

 علت است؛ یعنی چیزی که «هست» ولی در بودن و بقای خود مستقل نیست. برای توضیح

بیشتر نگاه کنید به: نهایهٔ الحکمهٔ، علامه طباطبایی، ص ۴۸ و ۴۴ و ۶۵؛ درر الفوائد، شیخ

محمدتقی آملی، ج ۱، ص ۴۲۷؛ بدایهٔ المعارف، ج ۱، ص ۳۲ و ۳۳.

[۲][۲]. برای آشنایی بیشتر با این سه مفهوم، میتوانید به کتابهای فلسفی رجوع کنید. از آن

جمله: اشارات، ج ۳، ص ۱۸؛ نهایهٔ الحکمهٔ، ص۴۲.

[۳][۳]. ر. ک: آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر، ج ۱، ص ۵۵؛ خطوط برجستهای از

فلسفه و کلام اسلامی، محمدجواد مغنیه، ترجمهٔ محمدرضا عطایی، ص ۴۲ – ۴۵.

[۴][۴]. ر. ک: نهایهٔ الحکمه، ص ۴۹-۵۳ و ۲۶۹؛ آموزش فلسفه، مصباح یزدی، ج ۲، ص ۳۴۰.

[۵][۵]. ر. ک: نهایهٔ الحکمه، ص ۵۷ و ۲۵۷ – ۲۷۷؛ آموزش فلسفه، ج ۲، ص ۳۵۱ – ۳۵۲.

[۶][۶]. ر. ک: نهایهٔ الحکمه، ص ۵۱ و ۲۷۳.

[۷][۷]. همان، ص ۵۷ و ۲۷۶؛ آموزش فلسفه، ج ۲، ص ۳۸۴.

[۸][۸]. نهایهٔ الحکمه، ص ۴۲.

[۹][۹]. همان، ص ۶۵.

[۱۰][۱۰]. همان، ص ۶۱ – ۶۳؛ آموزش فلسفه، ج ۲، ص ۳۴۲.

[۱۱][۱۱]. ر. ک: آموزش کلام اسلامی، ص ۱۱۱؛ بدایهٔ المعارف، سید محسن خرازی، ج ۱، ص ۳۰

[۱۲][۱۲]. ر. ک: آموزش فلسفه، ج ۲، ص ۳۶۱؛ بدایهٔ المعارف، ج ۱، ص ۳۴.

[۱۳][۱۳]. سورهٔ زمر، آیه ۶۲

نظرات 5 + ارسال نظر
رامین پنج‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:19 ق.ظ http://mob3gp.blogsky.com

جالبه عزیز
اما یادت باشه فقط بواسطه حرف و نوشته نمی تونی پیامتو خوب برسونی ... من در مورد بشقاب پرنده ها و موجودات فضایی ویدئو دارم که از بهترین جاها دانلود کردم نمونه شم گذاشتم تو وبک واسه دانلود اگه خواستی خوشحال میشم هرچند مختصر کمکتون کنم .
منم به ماوراء الطبیعه و فضا علاقه مندم واسه همین گفتم
دوستون دارم
رامین
http://mob3gp.blogsky.com
http://picnic.blogsky.com
http://3sootbox.blogsky.com

X سه‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:50 ب.ظ

اخه چرا هالیتون نیست !؟
کدوم عقل سلیمی اینو می پذیره که موجودات " فوق پیشرفته " فضایی ما رو تو این منجلاب و برهوت زمین ( در مقایسه با فناوری خودشون) خلق کردن - و بی دلیل منطقی هزاران سال ما رو تحریم علمی کردن- و بدتر اینکه هزاران ساله که خودشونم علاف ما کردن !
که چی ؟ مثلا ازمایشه ؟
اگه اینطوره - دقیقا مثل اینه که در دنیای الان خود ما با این سطح تکنولوژی دانشمندا بیان نظریه صادر کنن که بلاخره کشف کردیم چطوری میتونیم شبا بریم توالت ! ما با افتخار در سال 2013 اعلام میکنیم " فانوس " اختراع کردیم !!!

البته هزار رحمت به این تشبیه - اصل ادعای مذکور هزار برابر
افتضاح تره !

حمید دوشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1397 ساعت 06:18 ب.ظ

با سلام .من از مقاله شما سر گیجه گرفتم و میدونم دانشمندان مسلمان هم همشون سرگیجه دارن که با این کلمات به خودشون چیزی رومیخان اثبات کنند . کلماتی رو که خودشون اخترا کردند . یه اصل رو مبنا قرار دادن دارن دور اون یا کلمات بازی میکنند .بهتره یه کم مقاله های علمی بروز مطالعه کنند . در جواب این مخاطب که گفته حالیتون نیست و دلیل منطقی خواسته باید ازشون بپرسم شما دلیل منطقی خدا رو بفرمایید از افرینش خودتون تا برسیم به دلیل موجودات فضایی.با تشکر

AlirezaNA دوشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 12:49 ق.ظ

دوست عزیز که گفتند سرگیجه گرفتم... شما از خواندن یک مطلب علمی ساده سرگیجه گرفتی سپس ما رو به خواندن یک مقاله علمی که بقول شما ارزش علمی داره مراجعه می کنید؟!!! شما اصلا متن را کامل نخواندید که می‌گویید که دلیل وجود خدا رو ثابت کن که در متن یکی از آنها نوشته شده!

امید یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1399 ساعت 11:33 ب.ظ

این سایت مال حوزه است مگه..واجب الوجوب،، علت العلل..جمع کنید آقا علم رو دیگر رها کنید.از مستراح مردم تا همه چیز خدا گفته.بعد این وضع مزخرف هم کار خدایی عاقل و مهربان است..مقصود چیزی نمیدونم و سکوت بهتر است. ...ادبیات آخوندی وارد علم نکنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد